سیگنال های مداخله های خارجی و داخلی در بحران امنیتی لبنان

به گزارش وبلاگ ورامین، یک تحلیلگر مسایل بین المللی به آنالیز سیگنال های مداخله های خارجی و داخلی در بحران امنیتی لبنان پرداخته است.

سیگنال های مداخله های خارجی و داخلی در بحران امنیتی لبنان

به گزارش گروه بین الملل وبلاگ ورامین، ابراهیم الامین سردبیر روزنامه لبنانی الاخبار در مقاله ای در این روزنامه به آنالیز تحولات و مداخله های داخلی و خارجی در عرصه اعتراضات عمومی لبنان پرداخته و تاکید نمود که تا زمانی که رسیدن به تفاهم ملی گسترده در سبک و سیاق جدید خود مشکل به نظر می رسد، کشور در برابر دو گزینه قرار گرفته است؛ اول اینکه حاکمیت کنونی خود را اصلاح نموده و منتظر ایجاد تغییرات اساسی باشد که احتیاجمند عناصر جدید است و دوم اینکه خلاء به وجود آمده در حاکمیت ادامه یابد که این فرایند خطرات مربوط به ایجاد هرج و مرج را بیش از پیش نشان می دهد.

بر اساس این گزارش، تحولات لبنان در نتیجه دو نوع مداخله به وجود آمده که بعضی از ابعاد آن داخلی است. در این رابطه بعضی جریان ها از اعتراضات برای ایجاد تغییرات به نفع خود سود می برند. مهمترین این جریان ها را می توان 14 مارس دانست که بسیاری از دستاوردهای خود از سال 2005 را از دست داده است. این جریان تنها در ابعاد داخلی و محلی شکست نخورده است، بلکه تمامی عناصر حمایت های منطقه ای و بین المللی خود را از دست داده و در نتیجه شکست هایی که محور منطقه ای و بین المللی حامی این جریان دچار آن شده، سرگشته و متحیر است. این گروه به دنبال از بین بردن سازش ریاست جمهوری است که طی چند سال اخیر رخ داده، اما در عین حال نمی خواهد تمامی حاکمیت لبنان را از هم فرو بپاشد.

جنبلاط و سمیر جعجع و تیم هوادار این دو نفر و شخصیت ها و جریان های مطرح در 14 مارس از جمله این عناصر هستند. علاوه بر این ها می توان به گروه های دیگری اشاره نمود که در این اردوگاه قرار دارند و می توان نام آنها را تکنوکرات یا عوامل متخصص دانست که تحت عناوین سازمانهای غیر دولتی و جامعه مدنی در بخش های مختلف حاکمیت لبنان حضور دارند. این جریان ها الان به دنبال ایجاد خیزش سیاسی جهت رسیدن به قدرت و حاکمیت در این کشور هستند.

امین می افزاید که جریان 14 مارس در حال حاضر از بیان این موضوع ابایی ندارد که از تحولات عرصه سیاسی لبنان نگرانی ندارد و حتی به گونه ای رفتار می نمایند که گویا بخشی از اعتراضات مردمی ضد حاکمیت است. آنها از ناآرامی های لبنان حمایت می نمایند. جالب اینجاست که تمامی عناصر سیاسی که وابستگی های مشخصی نسبت به عربستان، امارات، آمریکا، فرانسه و انگلیس دارند از فضای کنونی لبنان استقبال نموده و از تحولات به وجود آمده در عرصه اجتماعی و سیاسی لبنان شاد هستند. این عناصر تنها سیاستمدار نیستند، بلکه عناصر اقتصادی، رسانه ای، فعالان حقوقی و کارشناسان مسائل مختلف نیز در میان آنها دیده می شوند.

در نقطه مقابل این رویکرد، عناصر حزب الله لبنان و جنبش امل و جریان آزاد ملی و گروه های مرتبط با محور مقاومت قرار دارند که نسبت به تحولات کنونی لبنان نگران هستند. به خوبی می توان متوجه این موضوع شد که مردم عادی حامی محور مقاومت که پیش از این در خیابان ها حضور داشتند و به دولت اعتراض می کردند با شنیدن ملاحظات و نگرانی های سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان در مورد تحولات لبنان و توطئه هایی که برای این کشور برنامه ریزی شده است، از اعتراضات خارج شده اند.

الاخبار می افزاید جالب اینجاست که رسانه های خبری و اصحاب رسانه که امپراطوری ها و شرکت های موازی خود را به وسیله فساد موجود در حاکمیت لبنان ایجاد نموده اند، در تظاهرات شرکت نموده و از آن حمایت می نمایند و به جنگ خود ضد فساد افتخار می نمایند. این در حالی است که همین عناصر بودند که از تسهیلات مختلف بانکی و رانت های رسانه ای و حقوقی برای سودهای خود استفاده کردند.

در عرصه خارجی نیز هیچ جریان متخاصم با محور مقاومت وجود ندارد، مگر این که از خشونت در لبنان استقبال می نماید، این را می توان در پایتخت های سیاسی و موسسات اقتصادی و رسانه های بین المللی مشاهده کرد. محور آمریکا و عربستان سعودی اعتقاد دارند که تحولات لبنان انتفاضه ای ضد نفوذ ایران در این کشور است، اما روسیه چین و ایران نسبت به این خشونت ها نگران هستند.

آیا توطئه ای غربی در لبنان دنبال می شود؟

در سایه حساسیت هایی که بعضی عناصر فعال در عرصه سیاسی لبنان نسبت به سوء استفاده یا وجود توطئه ای در تحولات کنونی لبنان دارند، ذکر بعضی مسائل ضروری به نظر می رسد:

اول: هنوز تحولات لبنان آغاز نشده بود که ماشین کاری تیمی از کارشناسان و فعالان و عناصر متخصص برای در اختیار دریافت مناصب حکومتی جایگزین، وارد عمل شده اند. بعد از گذشت حدود یک ماه از اعتراضات صحبت هایی در مورد بعضی نشست های محرمانه در دفاتر کاری این عده با حضور نمایندگانی از مجمع عمومی مدیران اقتصادی لبنان و فعالان حاضر در گروه اقتصادی بیروت مدینتی و نمایندگانی از فراکسیون ملی و تجمعات دیگر شنیده می شود که کوشش دارند فشارها برای اصلاحات سیاسی و اقتصادی به لبنان را افزایش دهند.

این نشست ها اخیراً با تمرکز بیشتر و با مشارکت بیشتر جمعیت ها و سازمان های غیردولتی دنبال می شود و بعضی از این نشست ها در دفاتر مربوط به نمایندگی های اتحادیه اروپا یا سازمان ملل متحد یا آژانس آمریکایی توسعه بین المللی برگزار می شود، چرا که این طرف ها معمولا تامین اقتصادی جمعیت های مذکور را بر عهده دارند. در بعضی از این نشست ها حتی عناصر دیپلمات دون رتبه از کشورهای دیگر نیز حضور دارند. تحرکات اجرا شده در درجه اول در واشنگتن دنبال شد و مراکز مطالعاتی آمریکا خواهان برگزاری نشست هایی در مورد بحران لبنان شده اند. در همین رابطه تیمی از دولت آمریکا و کنگره برگزار گردید و فعالان نیروهای سیاسی از جمله جارد کوشنر رئیس جمهور آمریکا نیز نشست هایی را در این خصوص برگزار نموده و تحولات و نتیجه گیری های موجود را به اطلاع ترامپ رساندند. در همین رابطه هیئتی لبنانی تشکیل شد که مأمور فعالیت های مختلف در داخل لبنان شدند.

در فرانسه نیز در کنار تحرکات مردمی که برای حمایت از اعتراضات در لبنان دنبال می شد، مجموعه ای از نشست ها با حضور مسئولان وزارت خارجه این کشور و عناصر مرتبط با پفراینده های لبنان و خاورمیانه در سرویس امنیت خارجی فرانسه برگزار گردید. مدیریت این نشست ها بر عهده برنارد ایمیه سفیر اسبق فرانسه در لبنان قرار گرفته است.

شهر عربی که شاهد تحرکات رژیم های عربی منطقه برای حمایت از خشونت های لبنان است، امارت دبی است که فعالیت های علنی خود را در این خصوص دنبال نموده و به گروه های لبنانی اجازه تظاهرات همبستگی با اعتراضات مردمی در این کشور را می دهد. در همین رابطه اعانه های اقتصادی به وسیله بانک های فعال در امارات برای تامین اقتصادی اعتراضات در لبنان اختصاص داده می شود.

نکته جالب توجه این که گروه لایف(Life) در اکثر تحرکات و نشست های خارجی حضور دارد، اما نکته جالب تر این که عناصر این گروه از همان روز اول از حاکمیت جایگزین در لبنان سخن می گفتند. البته کوشش های این گروه برای جذب شخصیت ها و عناصر مختلف برای مشارکت در اعتراضات، تاکنون راه به جایی نبرده است، اما آنها همچنان کوشش دارند از شخصیت های غیر سیاسی و اقتصادی برای رسیدن به اهداف خود و ایجاد تغییرات ریشه ای در نظام اقتصادی لبنان استفاده نمایند.

فرهنگ عمومی مبالغه در افکار عمومی لبنان

ابراهیم امین در بخش دوم مقاله خود تاکید نمود: لبنانی ها همیشه داستان های خاصی با ارقام واعداد دارند. هنوز هیچ روانشناس و یا دانشمندی نتوانسته دلیل عملی این مبالغه دائمی در زبان ارقام را در لبنان شرح دهد. از 12 میلیون نفر جمعیت آن در داخل و خارج! میلیون ها نفری که وارد خیابان ها شدند٬!15 میلیارد دلار خسارتی که لبنان در خلال جنگ جولای متحمل ش! 800 میلیارد دلاری که از اموال عمومی این کشور به سرقت رفت! و تعدادی که در تظاهرات 8 و 14 مارس شرکت کردند و تا اکنون که افرادی تصمیم گرفته اند تا میلیون ها تن ازلبنانی ها را برای تظاهرات به خیابان ها بکشانند. دراینجا هرگونه کوشش برای یک بحث علمی در این خصوص بی فایده است.

اما زمانی که به شکل صریح شعار استعفای دولت سر داده می شود؛ این اعتراضات نمی تواند خودجوش باشد. حتی زمانی که عبارت سقوط نظام بر زبان مردم جاری می شود٬ معمولا سقوط حاکمیت و کنار رفتن سیاستمدارانی که در راس مناصب این نظام هستند، مدنظر است تا در نهایت این امر منجر به تغییر نظام شود.از آنجایی که در اینجا بازی مجازی تاثیرگذارتر و قدرتمندتر از هربازی دیگری است؛ مدت هاست در این فضا گفته می شود که یک میلیون لبنانی به خیابان ها ریخته اند.کسانی هستند که برای دستیابی به یک هدف٬ به دنبال بازی با اعدادند.اما در این میان کسی که به دنبال اصلاح شرایط وواقعیت موجود کشور و بهبود زندگی مردم باشد٬ نمی تواند وارد این بازی شود.

شاید اشاره به این نکته خالی از فایده نباشد که فعالان و مسئولان گروه هایی که در این اعتراضات دخیل هستند٬ در درک اعداد و یا فهم ماهیت پیوستن مردم به این اعتراضات خوب عمل نمی نمایند. درانتخابات اخیر شورای شهر در لبنان، معترضان از سازمان های غیردولتی یک پوشش محلی ایجاد کردند تا انتخابات را در مخالفت با قدرت حاکم برگزار نمایند و در نهایت نتایج قابل توجهی به دست آوردند. اما آنها یک روز بعد از باز شدن صندوق های رای متفرق شده و چارچوبی را که می توانست در سطح منطقه ای موجب پیشرفت و توسعه شود٬ حفظ نکردند؛چراکه سیاسی کردن از نظر لبنانی ها مستلزم بسترهای مختلف تاریخی است.برای مثال٬سازماندهی نمایندگان پروژه بیروت شهر من ،به دلیل سابقه انتقاد از پروژهسولیدر (زمین خواری خانواده حریری) که یک پروژه کثیف در تاریخ لبنان بود، این پروژه را رد کردند.

امروز کسانی که شعار میلیون ها را سر می دهند٬معتقدند که حداقل نیمی از مردم لبنان تحریک به پیوستن به این تحرکات مردمی می شوند. آنها در واقع هرگونه اعتراض به عملکرد دولت را وظیفه خود می دانند. بنابراین به دنبال این هستند که برنامه هایشان را بر اساس ایده سرنگونی کامل حاکمیت لبنان انجام دهند. در اینجا باید به صورت روشن و صریح بگوییم که با این شرایط٬ باب هرگونه مداخله خارجی با برنامه هایی که هیچ ربطی به مطالبات مردم ندارد باز می شود.

پیش از این به فعالیت های داغ سازمان های غیردولتی برای تحمیل برنامه هایی بر اساس ارائه لیست شخصیت های جایگزین برای دولت اشاره نمودیم. سازماندهی نمایندگان این برنامه ها در مرحله نخست شعار سقوط دولت را سر دادند. آنها از این موضع عمل کردند که بتوانند اعتراضات مردمی را در جهت منافع خود بچرخانند؛ اما زمانی که دیدند امور به این سمت پیش نمی رود، خود را گرفتار برنامه ای دیدند که احتیاج به اقدامات دیگری داشت.

هرکس که بگوید به دنبال اصلاحات است و به تیم دولت کنونی اعتماد ندارد؛ به این معناست که یک تغییر بزرگ و جامع می خواهد. پس همه اینها به معنای آن است که سازندگان این طرح به دنبال کودتایی هستند تا با زور ٬دولت را سرنگون نموده و دولت دیگری را جایگزین آن نمایند که این امر غیرممکن است.

بنابراین اگر کودتا امکان پذیر نباشد٬اصلاحات حتی به اجبار به وسیله سازش میان دو طرف یعنی معترضان و اعضای دولت انجام می گیرد. این امر مستلزم مذاکرات مستقیم یا غیر مستقیم میان دوطرف است که درحال حاضر این گزینه رد می شود. علت این امر آن است که واقعیت اعتراضات و تحرکات لبنان به گونه ای است که اجازه تشکیل یک هیئت به نمایندگی از مردم برای مذاکرات و اداره امور مربوط به آن را نمی دهد. پس دراین حالت متوجه می شویم کسی که مانع تشکیل چنین هیئتی می شود دولت نیست، بلکه کسانی هستند که منافع آنها در مدیریت فضای مجازی است؛ چرا که برنامه ها و معاملات آنها هیچ ربطی به مطالبات مردم ندارد٬ بلکه این برنامه ها در راستای مطالبات کسانی است که به دنبال اشغال مناصب دولت هستند.

به همین دلیل و در یک آنالیز سریع٬ نیروهای فعال در خیابان ها را می بینیم که چپ گراها را صدا می زنند؛ نیروهایی که گروه هایی از جمله حزب کمونیسم با تمام گروه هایش به آن پیوسته اند. در کنار همه اینها٬ گروهی از بازنشستگان چپ گراها وجود دارد که چارچوب حزبی سنتی را در اداره مسائل عمومی رد می نماید. اعضای این گروه در هر اتفاقی تنها به برجسته کردن حضور خود به وسیله اتحادیه های حرفه ای و یا انجمن های حقوق بشری و یا نهادهای تخصصی و.. فکر می نمایند. آنها برای ابراز حضور در این صحنه ها و تحمیل مواضع خود٬ به سایت های اجتماعی روی می آورند و طبق عادت همیشگی در دنیای مجازی که امکان تبدیل شدن آن به واقعیت پایدار وجود ندارد، فعالیت می نمایند. بنابراین آنها در هر رویدادی از تریبونی به تریبون دیگر می فرایند و عرصه مستقیم صحبت های آنها بحث از دستاوردهایی است که خودشان آنها را درست و به حق می پندارند.

همچنین گروه های دیگری نیز هستند که از قشرتحصیل نموده بوده و به دنبال عدالت اجتماعی گسترده اند. این افراد را می توان به وضوح در گروه هایی مانند شهفرایندان دولتکه به نظر می رسد در زمینه جذب جوانان شرکت نماینده در این اعتراضات پیروز تر بوده مشاهده کرد.اما در جبهه راست گراها٬ گروهی وجود دارند که بعضی از اعضای آنها دارای مناصب دولتی بوده و بعضی نیز هنوز هم در بخش های خصوصی که سطح سودآوری خود را در سایه نظام کنونی حفظ ننموده اند فعالیت دارند.این افراد از مردم می خواهند آنها را تایید نمایند، فقط به این دلیل که ظاهر بهتری دارند٬ لباس بهتری می پوشند و می توانند انتخاب نمایند که کجا بفرایند٬ کجا زندگی نمایند و چه چیزی بخورند. بعضی از آنها امروز مذاکره با دولت را رد می نمایند؛ اما آماده هرگونه صحبت با واسطه های خارجی هستند. اما در قالب این ترکیب عجیب٬ تقسیم بندی های روشنی روی زمین وجود دارد. گروه سازماندهی نماینده کودتا٬ هیچ یک از نیروهای حزب راست گرا و یا حتی حزب هفت (مستقر در طرابلس) نیستند.

نکته جالب توجه این است که حزب کمونیست لبنان چگونه می خواهد با گروه هایی که چه از نظر قشر و چه در سطح هویت ملی هیچ شباهتی به آن نداشته و این حزب را تنها به عنوان عنصری بی تاثیر وبیهوده در این تحرکات به شمار می آورند٬ هماهنگ شود؟

در این میان باید به شعارها و برنامه های این اعتراضات برگردیم:

-در روزهای نخست تظاهرات ها٬ معترضان برمطالبات خود تاکید نموده و در کوشش برای تغییر عملکرد دولت و یا بعضی از اعضای آن برای انجام اصلاحات بودند.

-چند روز بعد از آغاز اعتراضات٬ رسانه های اجتماعی آغاز به انتشار برنامه ها و شعارهای جدید مبنی بر تعمیم اتهامات ضد همه اعضای دولت شدند. شعار همه یعنی همه تبدیل به یک برنامه جامعی شد که مردم با ساده لوحی آغاز به سر دادن آن کردند.

- پس از آن٬ اصرار و تاکید بر استعفای دولت، به سرنگونی آن انتقال یافت. این شعارسرنگونی دولت دارای بعد روانی و عملی نیز بود که به سرعت با شعار لغو سازش ریاست جمهوری نیز همراه شد که منظور از آن، سقوط میشل عون رئیس جمهور بود. کسانی که در پشت پرده این صحنه بودند٬ از خلال تحریک هواداران سعد حریری نخست وزیر مستعفی لبنان برای پیوستن به این تحرکات ٬ در کوشش برای تحریک عناصر مذهبی بودند.

-اما باید به این سوال پاسخ دهیم که بعد ازاین چه می شود؟ در اینجا این ادعا وجود دارد که تصمیم گیرنده٬ مردم هستند و بنابراین امکان تشکیل یک گروه به عنوان نماینده معترضان برای مذاکره با دولت وجود ندارد و مردم می گویند ما قبول نمی کنیم که نمایندگانی را بفرستیم و دولت آنها را متقاعد کند و یا درخواست تشکیل چنین گروهی به معنای محاصره کردن ما است. اما مطالبه واقعی آنها این است که امور همچنان مبهم رها شوند.

- زمانی که مردم خسته شده و در میدان ها عقب نشینی کردند٬ عناصر پشت پرده به بستن راه ها روی آوردند و زمانی که مردم به دلیل سخت شدن شرایط رفت و آمد اقدام به بازکردن راه ها کردند٬ این عناصر به تعطیلی مدارس متوسل شدند. در همین زمان اتفاقی بی سابقه در تاریخ لبنان افتاد و بخش بانکی و تجاری که هدف اصلی این تحرکات بود، با اعتصاب عمومی وارد این بازی شد.

- با نزدیک شدن به لحظه سخت کشور به دلیل شکست در تشکیل دولت٬ مقامات در کوششند تا برای تشکیل دولت جایگزین٬ به یک توافق برسند. اما می بینیم که با اعلام خبر تشکیل دولت و انتخاب یک نخست وزیر جدید٬ معترضان نسبت به هر گزینه جدیدی مقاومت نشان داده و اعلام می نمایند که به آن اعتماد ندارند. آنها احتمالا به زودی شعارهایی در راستای برگزاری انتخابات مجلسی زودهنگام سر خواهند داد.

پشت پرده این شعارها٬ این است که انتخابات نباید بر اساس قانون کنونی مجلس برگزار شود و شرط آنها تشکیل یک کمیته مستقل خواهد بود که البته ما ترکیب آن را برای نظارت بر فرایند انتخابات نمی دانیم.آنها همچنین بر تحقق هدف مهم ناظران خارجی در این انتخابات یعنی ایجاد تغییر اساسی در ماهیت قدرت حاکم بر لبنان اصرار خواهند داشت.

لبنانی هایی که عادت به مبالغه دارند، می خواهند به ما بگویند که باید 50 درصد از نمایندگان کنونی مجلس؛ البته نه از نظر تعداد که از نظر نمایندگی برای هر حزب٬ کنار بفرایند و اگر این امر حاصل نشود، به این معناست که در انتخابات تقلب اجرا شده است.

اما با همه این احوال به نظر می رسد همه کسانی که درگیر این بازی هستند٬ احتیاج به عناصری برای ایجاد تنش بیشتر و کشاندن کشور به سطح بالاتری از خشونت و هرج و مرج دارند و این چیزی است که در برنامه ها و شعارهای آنها دیده می شود.

منبع: خبرگزاری تسنیم

به "سیگنال های مداخله های خارجی و داخلی در بحران امنیتی لبنان" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "سیگنال های مداخله های خارجی و داخلی در بحران امنیتی لبنان"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید