نقد متون عرفانی و ادبی با رویکرد اخلاق زیست محیطی

به گزارش وبلاگ ورامین کتاب اخلاق زمین: نقد متون عرفانی و ادبی با رویکرد اخلاق زیست محیطی نوشته زهرا پارساپور از سوی انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی منتشر شده است.

نقد متون عرفانی و ادبی با رویکرد اخلاق زیست محیطی

در بخشی از کتاب می خوانیم: بروز بحران زیست محیطی بی شک به معنی نادرستی رفتار انسان با محیط زیست خود بوده است. می توان و باید برای کنترل این بحران و اصلاح و درمان وضع موجود از علوم مهندسی و تجربی بهره برد و در سازوکار توسعه تتازهنظر کرد تا ادامه حیات برای انسان و سایر موجودات ممکن شود؛ اما راه چاره اساسی تر بازنگری در ریشه های فکری و فرهنگی است که این رفتار نادرست را رقم زده است. ازاین رو، غرب، چندین دهه است که در شاخه های مختلف علوم انسانی، ضرورت مطالعات میان رشته ایِ محیط زیست را احساس نموده است. در دو تحقیقی که پیش از این داشتم، مبحثی را در ارتباط با ادبیات و محیط زیست شروع کردم و نقد بوم گرای آثار ادبی را سرشروعی برای خوانش تازه آثار ادبی قرار دادم. این نقدها به آنالیز گزاره هایی انجامید که در آن ها باید و نباید و درستی و نادرستی رفتارهای بشری مطرح شد. مباحثی که به حوزه اخلاق و فرااخلاق ربط داشت و نیازمند آن بود تا با بازنگری در کتب اخلاقی پیشین و هم مباحث تازهی که در اخلاق زیست محیطی مطرح شده است صندلی این گزاره ها روشن شود. ورود به این وادی رویکرد تازه ای را به آثار اخلاقی و ادبی در پی داشت که آن رویکردِ اخلاق زیست محیطی بود.

اخلاق زیست محیطی رشته ای در فلسفه است که به مطالعه رابطه اخلاقیِ انسان با محیط زیست و عناصر غیرانسانی اش و هم ارزش و صندلی اخلاقی آن ها می پردازد. شکل گیری این شاخه از فلسفه به دهه هفتم قرن بیستم بازمی شود؛ زمانی که ضرورت بازنگری به رابطه انسان با محیط زیست، با توجه به بحران زیست محیطی در غرب، احساس شد. شکل گیری این شاخه از فلسفه کاربردی، خود بیانگر عدم کفایت اخلاق سنتی غرب در شکل دهی رابطه صحیح میان انسان با طبیعت است. سؤالی که در شروع این تحقیق به نظر رسید این بود که آیا به راستی در متون اخلاقی گذشته ما هم رابطه اخلاقی میان انسان با سایر موجودات لحاظ نشده است؟ اصولاً رابطه انسان با موجودات دیگر چگونه تعریف شده است؟ آیا می توان گفت که اخلاق سنتی ما انسان محور است؟ آیا لزوماً اخلاق زیست محیطی نباید انسان محور باشد؟ آیا تفاوتی در این زمینه ها میان متون اخلاقی فلسفی، عرفانی و مأثور وجود دارد؟ آیا متون اخلاقیِ سنّتی ما ظرفیت آن را دارد که اصول اخلاق زیست محیطی را از آن ها استخراج کرد و براساس همان اصول آثار ادبی را به بوته نقد گذاشت؟ موضع متون ادبی کلاسیک و معاصر ما در این زمینه چگونه است؟ آیا در همه متون ادبی گذشته نگرش به طبیعت و محیط زیست یکسان بوده است؟ و انتها این که آیا می توانیم متون ادبی را با رویکرد اخلاق زیست محیطی نقد کنیم؟ در این پژوهش نخست با مرور آثار کلاسیک اخلاقی، علاوه بر جمع آوری آموزه های پراکنده ای که در کتب مختلف اخلاقی اعمّ از اخلاق فلسفی، روایی و عرفانی آمده است، موضع و نگرش اخلاق سنتی را در خصوص رابطه انسان را با سایر موجودات و محیط زیستش روشن کنیم. بعلاوه تا حد امکان کوشش شده است تا به شناسایی و معرفی و نقد نظریه های تازه ای بپردازیم که با رویکرد غیرانسان محور در حوزه اخلاق زیست محیطی غرب ارائه شده است.

انتها با چنین رویکردی به سراغ تعدادی از آثار ادبی معاصر، اعم از شعر و داستان، رفتیم و با رویکرد اخلاق زیست محیطی به نقد آن ها پرداختیم. البته ضمناً این نقدها روشن نمودیم که هر یک از این آثار به کدام نظریه یا دستورالعمل اخلاقی نزدیک تر است.

به گفته مولف اثر، در طول این پژوهش، منابع متعددی در حوزه اخلاق، ادبیات و محیط زیست خوانده و مرور شد و برای یافتن گزاره ها و نمونه های مرتبط با این حوزه کوشش فراوانی در متون کلاسیک و معاصر صورت گرفت. با آنالیز آثار ادبی، نتیجه ای که حاصل شد این بود که در ادبیات معاصر نمونه هایی از شعر و داستان دیده می شود که، برخلاف سنت ادبی، طبیعت در آن ها همیشه شکل ایده آل، ثابت و خیالی ندارد. این تصویر ثابت از طبیعت خواننده را از نتیجه دست اندازی های مخرب انسان غافل می سازد؛ غفلتی که ناشی از یکی از باورهای غلط انسان درباره طبیعت است و آن این که طبیعت به شکل جادویی همیشه خود را ترمیم می نماید. گویی او موظف است تا پیوسته به همین شکل به انسان ارائه خدمت نماید؛ رودخانه و دریایش باید همیشه پُرآب و زلال باشد، خاکش حاصل خیز باشد، آسمانش صاف و هوایش پاک باشد و انتها مجموعه موجودات موظف اند خوراک و نیازهای او را تأمین نمایند. هرچند گاهی این باور غلط، با ظهور علائمی در محیط زیستِ اطراف بشر، به عینه شکسته شده است؛ اما در آثار ادبی این باور همچنان متجلی بود. ظهور معدود آثار ادبی تازه، که در آن ها از موضوع انسان کاسته شده است، در شکستن این باورها و سنّت های نادرست مؤثر است. آثاری که نگرش و منِش تازه ای را در رابطه انسان و طبیعت جایگزین عادات و باورهای غلط می سازد و اخلاق زیست محیطی را ترویج کند.

بعلاوه در این نمونه های نه چندان زیاد، موضوعِ اثر با انسان و دغدغه های انسانی نیست، بلکه نویسنده و یا شاعر با داشتن دغدغه های زیست محیطی قادر است مسائل سایر جانداران، گیاهان و حتی غیرجانداران را درک کند؛ کمی از نیازها، مصالح و احساسات شخصی خود فاصله بگیرد و از منافع و مصالح و احساس سایر موجودات هم سخن بگوید؛ از خود بیرون بیاید و با درک تازه ای عملکرد، اندیشه و فرهنگ موروثی را بازنگری نماید؛ از باورها و عقایدی که در گذشته به فکر و فکر او سایه انداخته دور شود و با نگاه و دغدغه تازه و عمیق تری به طبیعت پیرامون خود بنگرد. ممکن است گفته شود که در ادبیات کلاسیک هم ما با شخصیت های حیوانی و غیرانسان روبرو می شویم، اما همان طور که می دانیم این شخصیت ها نمادین هستند و مسائل مرتبط با دنیا انسانی را مطرح می نمایند که ربطی به دنیای خود آن ها ندارد. در حقیقت نویسنده و شاعر دغدغه های انسانی را در جامه تمثیل بیان می نماید و همه موجودات به شکلی نمادین نمایشی را بازی می نمایند که سناریوی آن در جامعه انسانی شکل گرفته است.

در این تحقیق سعی بر این بوده است تا با آنالیز نمونه های داستانی و شعری، نگاه های تازه ای را که در این آثار به تصویر کشیده شده برجسته کنیم و سپس ارتباط این نگاه را با آموزه های اخلاق سنتی و هم نظریه های تازهی که در حوزه اخلاق زیست محیطی ارائه شده است بیان نماییم.

کتاب اخلاق زمین: نقد متون عرفانی و ادبی با رویکرد اخلاق زیست محیطی نوشته زهرا پارساپور با شمارگان 500 نسخه در 214 صفحه به بهای 47 هزار تومان از سوی انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی منتشر شده است.

منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران

به "نقد متون عرفانی و ادبی با رویکرد اخلاق زیست محیطی" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "نقد متون عرفانی و ادبی با رویکرد اخلاق زیست محیطی"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید